loading...
 جورواجور3 - یک دنیا تفریح و سرگرمی
آخرین ارسال های انجمن
MjavadF بازدید : 194 2012/12/06 نظرات (0)

مرد جوانی به نزد " ذوالنون مصری " آمد و شروع کرد به بدگویی از صوفیان .
ذوالنون انگشتری را از انگشتش بیرون آورد و به مرد داد و گفت : این انگشتر را به بازار دست فروشان ببر و ببین قیمت آن چقدر است ؟
مرد انگشتر را به بازار دست فروشان برد ولی هیچ کس حاضر نشد بیشتر از یک سکه نقره برای آن بپردازد .
مرد دوباره نزد ذوالنون آمد و جریان را برای او تعریف کرد .
ذوالنون در جواب به مرد گفت : حالا انگشتر را به بازار جواهر فروشان ببر و ببین آنجا قیمت آن چقدر است .
در بازار جواهر فروشان انگشتر را به قیمت هزار سکه طلا می خریدند !
مرد شگفت زده نزد ذوالنون بازگشت و او را از قیمت پیشنهادی بازار جواهر فروشان مطلع ساخت .
پس ذوالنون به او گفت : دانش و اطلاعات تو از صوفیان به اندازه اطلاعات فروشندگان بازار دست فروشان از این انگشتر جواهر است .
قدر زر زرگر شناسد ؛ قدر گوهر ، گوهری !

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
تبلیغات
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 536
  • کل نظرات : 189
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 111
  • آی پی امروز : 26
  • آی پی دیروز : 35
  • بازدید امروز : 48
  • باردید دیروز : 46
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 1,015
  • بازدید ماه : 3,627
  • بازدید سال : 25,851
  • بازدید کلی : 507,467